پرسمان3 | ||
|
ب- رجعت در امت هاى پيشين، نمونههاى بسيار دارد: 1- رجعت هفتاد نفر از قوم موسى. 2- رجعت هزاران نفر پس از مرگ (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ ...) بقره: 243 .. يعنى: آيا نديدى به سوى آنانكه بيرون رفتند از خانههايشان و ايشان هزاران بودند، از ترس مرگ، پس گفت ايشان را خدا كه بميريد، سپس آنان را زنده كرد. او كالذى مر على قرية. بقره: 259. 3- رجعت عزير بعد از صد سال. 4- رجعت سام بن نوح به دنيا. 5- رجعت فرزندان ايّوب. رجوع شود به: الدرّ المنثور، ج 5، ص 316؛ جامع البيان، ج 16، ص 42؛ تفسير نيشابورى، ص 44؛ الشيعه و الرجعه، ج 2، ص 154 تأليف مرحوم آيتاللّه شيخ محمد رضا طبسى. رجعت از نظر شيعه: 28. 6- رجعت يوشع، اليسع، اشموئيل. تاريخ طبرى، ج 1، ص 280؛ مختصر تاريخ دمشق، ج 11، ص 170؛ الكامل فىالتاريخ، ج 1، ص 154. ج- در اسلام نيز نمونههاى زيادى از رجعت وجود داشته است و كسانى، پس از مرگ، به دنيا بازگشتند. ابن ابىالدنيا از علماى عامه (متوفاى 208 ه) در اين زمينه كتابى نوشته به نام «مَن عاش بعد الموت» كه در عربستان چاپ شده و شرح حال نمونه هايى از كسانى را كه بعد از مرگ زنده شدهاند، جمع آوردى كرده است. اينك چند نمونه از آن را مىآوريم: 1- رجعت زيدبن خارجه. 2- رجعت جوانى از انصار. 3- رجعت مردى از مقتولين مسيلمه. 4- رجعت ابن خراش. 5- رجعت يكى از بستگان- دايى- ابن ضحاك. 6- رجعت رؤبه دختر بيجان. 7- رجعت شخصى از بنىجُهينه. و نمونههاى ديگر ... و نيز حديثى از پيامبر (ص) نقل مىكنند كه: «ليأتينّ عَلى أمّتي ما أتى بَنِيإِسْرَائِيلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ». (1) يعنى: آنچه بر سر امت هاى پيشين آمد بر سر امت من نيز بدون كم و كاست خواهد آمد. بخارى مىگويد: عَنِ النَّبيّ (ص) «لتتبعنّ سنن من كان قبلكم شِبراً بِشِبرٍ و ذراعاً بذراعٍ حتّى لو دخلوا في جُحر ضب لأتبعتموهم فقالوا يا رسولاللّه اليهود و النصارى؟ قال: فمن إذن». (2) «تمامى سنتهاى پيش را وجب به وجب و ذراع به ذراع دنبال خواهيد كرد. و حتى اگر به لانه سوسمارى وارد شده باشند شما هم آنان را دنبال خواهيد كرد. عرض كردند يا رسول اللّه منظور شما از پيشينيان يهود و نصارى هستند فرمود، آرى، چه كسى غير از آنان را قصد دارم؟!» بالأخره- در اين زمينه، از ائمه طاهرين بيش از پانصد روايت رسيده است. اضافه بر آيات شريفهاى كه به رجعت تفسير شده است. (3) علامه طباطبايى مفسر بزرگ شيعه درباره رجعت مىفرمايد: «اگر در اين زمينه به كاوش بپردازى، بسيارى از آياتى را مىيابى كه از ائمه طاهرين به قيامت و گاهى به رجعت و گاهى به ظهور امام (ع) تفسير كردهاند، و اين نيست مگر به لحاظ وحدت سنخيت بين اين سه معنا. وليكن چون مردم در حقيقت قيامت بحث نكردهاند و در زمينه كشف از هويت و واقعيت اين روز عظيم به تحقيق وسيعى نپرداختهاند، در معناى اين روايات اختلاف پيدا كرده و بعضى آن را رد و طرح كردهاند- و حال آنكه بيش از پانصد روايت است. و بعضى ديگر آن را تأويل كرده و حال آنكه آنها در كمال ظهور و يا صراحتند. و بعضى ديگر آنرا بدون هر گونه اظهار نظرى نقد كردهاند ... (4) 1. ترمذى، ج 5، ص 26 2. بخارى، ج 4، ص 264 3. الشيعة و الرجعة، ج 2، ص 161. 4. تفسير الميزان، ج 2، ص 108. نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|